در این دوران رنگ متداول و غالب در هنر میناکاری رنگ قرمز بود و از طرح هایی همچون گل و بوته استفاده می شد. در اواخر دوران قاجار، هنر مینا روبه فراموشی رفت و شاید آخرین بازمانده های صاحب این هنر در اواخر دوران محمد شاه قاجار، آقا علی فرزند آقا باقر نقاش باشد که هم ردیف پدرش بود.
بالاخره بعد از جنگ جهانی دوم یک سرهنگ آلمانی با نام مسیو شونمان، که از طرف یک شرکت آلمانی برای نصب ماشین های پارچه بافی کارخانه وطن به اصفهان آمده بود، در اوقات فراغت خود با توجه به اینکه مقداری مواد اولیه میناسازی از کشور خود به ایران آورده بود به تهیه ظروف مینا می پرداخت و نقاشی آن را به هنرمندان اصفهانی سفارش می داد، ولی خود شخصا اجسام میناکاری را بوم و آتش می داد. وی دارای همکاری به نام حسن خان فرامرزی بود که او را در نصب ماشین آلات پارچه بافی کمک می کرد.
فرامرزی با توجه به علاقه و کنجکاوی شدیدی که به یادگیری فن بوم کاری و آتشکاری داشت از روزنه اتاق آتشکاری طرز کار این هنر را از این سرهنگ آلمانی فراگرفت و سپس استاد شکرالله صنیع زاده از معلومات و تجربه مرحوم حسن خان فرامرزی استفاده کرد و با همکاری و اطلاعات ارزنده وی توانست نسبت به رونق و رشد این هنر و تحول در شکل و ابعاد آن قدم موثری بردارد.
استادانی همچون محمدبن عبدالوحید هراتی و مسعودبن زنگنه و استاد شریفیان نیز به نوبه خود راه عظمت و رشد این هنر بی بدیل و ماندگار، رنج ها و مشقات فراوانی کشیدند.پس از ایشان هنرمندان دیگری همچون مرحوم استاد غلامحسین فیض اللهی، استاد حسین هنردوست، استاد مهدی غفاریان، استاد فقیهی، اخوان اسماعیلی، استاد فرشید فولادگر، و همچنین فرزندان مرحوم غلامحسین فیض اللهی بنام های غلامعلی و غلامرضا و دیگر اساتید در رشد و شکوفایی این هنر کوشش و اهتمام بسیار ورزیدند. تا آنجا که به کوشش این مردان امروزه اصفهان تنها شهری است در ایران که در آن هنر میناکاری همچنان در اوج خود باقی مانده است.
برگرفته شده از کتاب هنر مینا نوشته غلامعلی فیض اللهی